دل به آتش زدن دل شیر میخواهد؛ اینکه از جان خود بگذری تا نجاتبخش جان انسان دیگری باشی، دل دریایی میخواهد. از خود گذشتن رسم مردانی است که فداکاری را معنا کردهاند؛ نجات جان انسانها حتی به قیمت از دست دادن جان، رسم آتش نشانانی است که به دل آتش میزنند و مانعی برای انجام وظیفه انسانی خود نمیبینند.
به گزارش خبرنگار ایمنا، آتشنشانان را میتوان فاتح قله جاننثاری دانست؛ شغل آنها فقط آتشنشان بودن نیست، بلکه تمام زندگیشان با این شغل امداد محور گره خورده است؛ آتش نشان به معنای واقعی کلمه یک عشق است، عشقی که با اضطراب، ترس، نگرانی، شیرینی و با تلخی همراه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی صدای آژیر بلند میشود، فرقی نمیکند که در حال غذا خوردن، نمازخواندن و یا استراحت باشد میدود؛ دویدنی به سرعت باد… در آن لحظه به چیزی جز نجات انسانها فکر نمیکند، برایش فرقی نمیکند که پیر است یا جوان، پولدار یا فقیر فقط به زنده ماندن یک انسان میاندیشد.
برای روایت ایثار و از خود گذشتگی آتشنشانان، تنها چند ساعت، همراهشان شدم؛ قرارمان ساعت ۱۸ ستاد فرماندهی سازمان آتشنشانی اصفهان بود که پایین آن ایستگاه شماره پنج قرار داشت.
از بیرون و فاصله چندینمتری، یک ساختمان با ابهت که ساکنان آن امنیت شهروندان را بر جان خود مقدم میدانند، خودنمایی میکرد؛ «اسماعیل» یکی از قدیمیهای عملیاتی ستاد فرماندهی را دیدم؛ قرار شد نگهبان مقابل ورودی، من را به سمت ساختمان ستاد فرماندهی راهنمایی کند.
چشمم به اتیکت لباس فرم او افتاد، نام او «امید» بود، آتشنشانی خندهرو با قدی متوسط که تا ورودی ساختمان اصلی ستاد، همراه من شد.
پلههای ساختمان ستاد را یکی یکی بالا میرفتم و ذره ذره بر اشتیاقم برای دیدن مقر فرماندهی عملیات افزوده میشد، چون قرار است زاویه دیگری از حادثه را تجربه کنم زاویهای که به صرف خواندن یا نوشتن خبر حادثه نبود. دو طبقهای بالا رفتم و ورودی شیشهای نظرم را جلب کرد که آن سویش باتجربههای عملیاتی سازمان به تلاطم بودند.
به آرامی در زدم، منتظرم بود؛ چهره آتشنشان رؤیای دوران بچگی خودم را دیدم، با قامتی بلند، موهایی آراسته و خوشخنده که هر لحظه بر اشتیاق من برای مصاحبه با او افزوده میشود.
وارد راهروی اصلی مرکز فرماندهی شدم؛ هوای آنجا مانند اتاق عمل، سرد و استرسزا بود؛ خوشوبشی کردم و قدمزنان همراه اسماعیل شدم؛ با چهرهای متعجب چپوراست را نگاه میکردم.
انتهای راهرو نیز در برقی وجود داشت تا صدای داخل مرکز فرماندهی به سایر اتاقها وارد نشود؛ وارد سالن که شدم انگار وارد جهان دیگری شده بودم که به اسماعیل گفتم «ذات اینجا استرس دارد» سری تکان داد و تأیید کرد.
مقابلم صفحه نمایش بود؛ دوربینهای نظارت تصویری شهرداری اصفهان، دوربینهای اختصاصی سازمان در سطح شهر و سایر دوبینهای ایستگاهها در طرفین نمایشگر و ساعت در مرکز تصویر دیده میشد.
سر ساعت رسیده بودم، دقیقاً زمانی که تغییر شیفت مرکز فرماندهی باید انجام میشد؛ هشت کانتر پاسخگویی مرکز، با محوریت ستون اصلی ساختمان ایجاد شده بود و گوشههای انتهایی مرکز نیز جای پذیرایی از مهمانان یا استراحت و میز فرمانده شیفت و کنار ستون میز جلسات اضطراری قرار داشت.
همدلی آتشنشانان نظرم را جلب کرد، اما در عین همدلی تمام حواسشان گرم مدیریت حوادث بود. کمتر از ۱۰ دقیقه از ساعت ۱۸ گذشته بود اما اسماعیل بهعنوان فرمانده شیفت دو ستاد هنوز شیفت ۱۸ تا ۲۰ را بهطور کامل تحویل نگرفته بود. در تلاطم بود تا همکاران سر جای خود مستقر شوند؛ فکر نمیکردم این فضا تا این حد استرسآور باشد.
فضا کمی آرام شد و تمام کارکنان سر جای خود و آمادهبهکار بودند اما هنوز هم لرزش پاهایم را احساس میکردم که نکند حادثهای رخ دهد. از او خواستم بنشینیم و حرف بزنیم.
سر صحبت را باز کردم؛ اسماعیل، چند سال است آتشنشان هستی؟
حدود ۱۳ ساله آتشنشان هستم و تقریباً ۹ ساله که در ستاد فرماندهی کار میکنم.
امدادرسانی به کدام حادثه برای شما در این شغل خیلی ناراحتکننده بود؟
حوادث ناگوار زیادی تجربه کردم، اما آن اتفاقی که هنوز در ذهنم مانده، حادثه غرقشدگی یک کودک نزدیکی همین ایستگاه بود؛ البته این شغل خاطرات شیرینی هم برای من داشته است. یک روز مادر یک نوزاد تماس گرفت و گفت که بچهام نفس نمیکشد که به او آموزش دادم تا بدانند چه کاری انجام دهند که ثانیههایی بعد شنیدن صدای گریه نوزاد خیلی برایم خوشحالکننده بود.
اینجا مزاحم تلفنی هم دارید؟
خیلی از تماسهای ما مزاحمتهای تلفنی است که از سوی برخی شهروندان انجام میشود؛ بیشتر آنها کودکان و دانشآموزان هستند.
اگر آتشنشان نمیشدی، دوست داشتی چه شغلی داشتی؟
سوال سختی پرسیدید؛ من شغل دیگری داشتم اما بهخاطر علاقه به این شغل، آتشنشان شدم به همین خاطر هنوز به این موضوع فکر نکردم.
حقوق و مزایای آتشنشانها خوبه؟
مشکلات مالی و از این قبیل موجب میشه گاهی بهاین فکر کنم که آتشنشانی را ترک کنم، اما وقتی میبینم که هدف اصلی چیز دیگری است، منصرف میشوم.
چه درخواستی از مردم داری؟
اگر مردم در زمان وقوع حادثه بتوانند بهتر آدرس بدهند، آتشنشانی بهتر میتواند امدادرسانی کند، همچنین بازگشایی مسیر برای عبور خودروهای عملیاتی نهادهای امدادرسان بسیار خوب میشود و زمان رسیدن اکیپ به محل حادثه را کم میکند.
در همین بین، امید، همان آتشنشانی که از در ورودی تا ساختمان ستاد مرا همراهی کرده بود، وارد مرکز فرماندهی شد؛ بیشتر همکارانش جلوی پای او ایستادند تا به جمع ما اضافه شد.
خوشوبش کردیم و دوباره نشستیم؛ بحث دوستانهتر شده بود؛ از امید که ۱۷ سال است آتشنشان شده، سوالاتی که در ذهن داشتم را پرسیدم.
از کدام حادثه خاطره بدی دارید؟
حدود دو ماه بود که آتشنشان شده بودم؛ زنگ غواصی ایستگاه شماره یک به صدا درآمد. به محله حادثه اعزام شدیم. دو برادر ۲۸ و ۳۰ ساله غرق شده بودند که خاطره آن حادثه تلخ و ناگوار پس از ۱۷ سال از ذهن من پاک نمیشود.
البته یک خاطره خوب هم از این شغل در ذهن دارم، آن هم از ثانیههای آخری که برای امداد خواهی به یک بیمار مبتلا به آسم که دچار ایست تنفسی شده بود، رفتیم و موفق شدیم او را نجات دهیم.
به این فکر کردهای که پس از بازنشستگی یا قبل از آن شغل دیگری داشته باشی؟
همیشه دوست داشتم خلبان باشم و قبل اینکه آتشنشان شوم، چند سالی پیگیر آن بود اما سرانجام با تحصیلات غواصی، وارد سازمان آتشنشانی شدم و حالا از اینکه به مردم خدمت میکنم، خیلی خوشحال هستم.
به اینکه پس از بازنشستگی سایر نیروهای آتشنشان را آموزش دهم فکر کردهام اما درباره اینکه چه شغلی داشته باشم، تصمیمی نگرفتم.
آتشنشانان دیگری که «علی» نام داشت و ناملایمات آتشنشانی بر خندهاش چیره نبود، کنارم نشست؛ آتشنشانی چابک که مشخص بود در کارش بسیار جدی است.
از سختیهای آتشنشان بودن بگویید.
همه حوادثی که برای شهروندان رخ میدهد، ناگوار است، چون برای شهروندان ضرر مالی و جانی دارد؛ البته نباید به این شغل اینگونه که آتشنشانان فقط حوادث بد را میبینند، نگاه نکنیم زیرا گاهی امدادرسانی و نجات امداد خواهان حوادث برای خود جذابیتی دارد.
یادم میآید زمانی در یک منزل، روی یک نوزاد یکساله بسته شده بود و او خیلی گریه میکرد، وقتی در را باز کردیم، صدای گریه نوزاد با دیدن مادرش قطع شد و شادی آن مادر و نجات فرزند برای من خیلی شیرین بود.
من آتشنشانی را با عشق و علاقه انتخاب کردم و به همین دلیل به شغلی غیر از آن، فکر نمیکنم.
داشتیم صحبت میکردیم که ناگهان صدای آژیر به صدا درآمد؛ به سمت پنجره ستاد رفتم، آتشنشانان به سرعت خود را به خودروهای آتشنشانی رساندند و به قول آتشنشانان، خودروها یکی یکی از آشیانه خارج شدند تا به محل حادثه برسند.
برگشتم و صحبتهایم با علی، امید و اسماعیل را ادامه دادم.
در برخورد با مزاحمتهای تلفنی چه واکنشی دارید؟
در سالهای اخیر تماسهای مزاحمتی آتشنشانی به دلیل فرهنگسازی کم شده است اما مواردی هم بوده که خودروی آتشنشانی به محل حادثه اعزام شده، اما حریق یا حادثهای وجود نداشته است که این موضوع برای ما بسیار ناراحتکننده است.
اینکه کسی بهخود اجازه دهد برای شوخی یا هر دلیل دیگری با مزاحمت برای آتشنشانی، امدادرسانی به سایر شهروندان را مختل کند، در باورم نمیگنجد؛ اینکه دانسته یا ندانسته نیروهای خدوم آتشنشانی را معطل خود میکنند، تا لحظهای بخندند یا روی فرد دیگری را کم کنند، من را عصبی میکند.
به گزارش ایمنا، آتشنشانی شغلی پر استرس و هیجانی است، شغلی که کمتر از هزار نفر در شهر اصفهان مشغول آن هستند، اما احتیاج همه شهروندان را برآورده میکنند و چه بسیار افرادی که آتشنشان بودند و هستند که خدمات ارزشمندی انجام دادند اما نامی از آنها جایی منتشر نشده است.
کد خبر 672757منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهرداری اصفهان اصفهان شهر اصفهان آتش نشانی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی سازمان آتش نشانی شهرداری اصفهان آتش نشان ايستگاه آتش نشاني آتش نشانان ماموران آتش نشانی امدادرسانی آتش نشانان شهر کلانشهر مدیریت شهری تجهیزات آتش نشانی آماده باش آتش نشانی غواصي شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق ستاد فرماندهی مرکز فرماندهی آتش نشان آتش نشانان آتش نشانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۳۱۳۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جسد یکی از غرقشدگان نازلوچای ارومیه کشف شد
رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری ارومیه گفت: جسد یکی از غرقشدگان رودخانه نازلوچای در محدوده روستای تپیک بخش نازلو ارومیه کشف شد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از آذربایجانغربی، عصر امروز _جمعه هفتم اردیبهشت_ حسین سرباز رشید رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری ارومیه از حادثه غرق شدگی برای دو نفر در رودخانه نازلوچای خبر داد و اعلام کرد که امدادگران ایستگاه شش آتش نشانی و تیم غواصی سازمان به محل حادثه اعزام شده و جستوجو برای یافتن این افراد ادامه خواهد داشت.
وی افزود: این حادثه در حوالی روستای تپیک بخش نازلو ارومیه رخ داده و تاکنون جسد یکی از جان باختگان این حادثه کشف و هویت وی در رسانههای محلی نوار مرزی شهرستان ارومیه " الف ح" اهل یکی از روستاهای بخش سرو اعلام شد.
رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری ارومیه گفت: با توجه به تاریکی هوا و توقف فعالیت نیروهای امدادی، جستوجو برای یافتن جسد دیگر فرد غرق شده این حادثه به صبح فردا موکول شد.
کد خبر 748169